نگاهی به آلبوم «پُروتیوا»، ساختۀ آسو کهزادی
در تهرانِ اواخر دورۀ قاجار در محدودۀ املاک أمجد السلطنه، در شمال ورزشگاه اَمجدیه (شهید شیرودی فعلی) واقع در خیابانی که اکنون «بهار» نام دارد، باغ گلی بوده است به نام «پُروتیوا». میگویند مظفرالدین شاه در مدت اقامتاش در فرنگ، گلها و گیاهانی میبیند که پیش از آن ندیده بوده است. پس برای کشت و پرورش آن گونههای جدید گیاهی، باغبانی را از ممالک اروپایی با خود به ایران میآورد. آن باغبان که «پُروتیوا» (Prôtivâ) نام داشته، باغی را بنا مینهد که به نام خودش در تاریخ میماند؛ نخستین جایی که گلهای خارجی در آن پیدا میشده و بعدها نیز به اولین گلخانۀ مُدرن تهران مبدل میشود. آلبوم جدید نشر تِلِسک، با نام پُروتیوا، اولین آلبومیست که آسو کُهزادی به طور کامل آهنگسازی آن را برعهده داشته و البته در دو قطعه هم ویولن نواخته است. آسو کهزادی که فارغالتحصیل کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه هنر تهران و موسیقی الکترونیک از کنسرواتوار سلطنتی لاهه در کشور هلند است، آلبومهای «کاشفان فروتن فردا»، «انگاره»، «درنادئون»، «غروب در بیشه زار» و «گِرِه» را در کارنامهاش دارد.

آلبوم پُروتیوا، از ۹ قطعه تشکیل شده که آسو کهزادی برای پیانو نوشته است. این قطعات که در تابستان سال ۱۳۹۸ به نوازندگی بصیر فقیهنصیری ضبط شدهاند، گرچه ارتباط مستقیمی با شهر و شهریّتِ تهران ندارند، اما درواقع پژواکیاند از خاطرات دور آهنگساز، از محلههایی که او در آنها کودکی خود را گذرانده تا محلهای که هماکنون در آنجا سکونت دارد. پس طبیعی است که اکثر قطعات آلبوم عموماً درگیر چنین تفاسیر شخصی و نوستالژیکی باشند: از قطعهی «نوایی»، که برساختهایست از ترانۀ محلیِ خراسانیِ «نوایی»، «باغ پروتیوا» که خاطرهای است بر گلفروشی موسیو پروتیوا، «سرو مخفی» که نام طرحی از طرحهای فرش دستباف تبریز است، تا قطعۀ «شِلیرا»؛ که در زبان کُردی، زبان پدری آهنگساز، به لالۀ واژگون گفته میشود. آلبومی که تا این حد شخصی و استوار بر اتمسفر و زمینههای عمیق درونی است، آهنگساز را در سطح ویژهای از تألیف قرار داده و او را همردۀ مؤلفی میکند که گویی با زبان موسیقی بیوگرافی خویش را مینویسد و با بیانی امپرسیونیستی در جستوجوی زمان و مکان از دست رفته است. زمان و زمانهای که روح قدرتمندش همچنان در هارمونیها، دینامیک و بافتار قطعات بیدار است و بیقراری میکند.
در خلال قطعۀ نخست، «تصنیف باده و نوا»، قسمتهایی از دو تصنیف قاجاریِ «باده» و «نوا» را نیز میشنویم. این دو قطعه، حاصل ضبطهای کمپانی انگلیسی «گرامافون» در اواخر دورۀ قاجار است که به اولین دورۀ ضبطِ قاجار، متشکل از پنج نشست، شهرت دارد. ضبط تصنیف نوا، در سومین نشستِ ضبطِ این دوره، در سال ١٢٨٨ در لندن انجام شده است و ضبط تصنیف باده، در چهارمین نشست، به سال ١٢٩١ در تهران. این تجاور و اینهمانیِ بازیگوشانه بین اصواتی از نزدیکِ به یک قرن پیش و جملات ملودیکی که پیانو، امروز مینوازد، روایتِ ملالی است در دوردستهای ذهن، حاصل از بازاحضار سایههایی از حافظه، که تا ابعاد یک قرن گسترش پیدا میکند و درحقیقت، جغرافیا را با تاریخ پیوند زده و مکان را به زمان، و با تداعی تصویرِ خیالانگیز اُبژۀ مفقوده، دوری فیزیکی را به نوعی نزدیکی معاصر و زمانمند بدل میکند. در پُروتیوا، مکانْ گرفتارِ زمان است. پس دوری، در مسیر زمان، نزدیکی است. اینجاست که خط سیر خاطرات کودکی، از مکانهایی بر نقشه، عزیمتی دلخواه را آغاز میکند و دو نقطۀ تاریخ را به هم میچسباند تا ملالت حاصل قبلی را در این سیر فارغ از مکان، در زمانی فراحسی و در بستری زیباشناسانه، به چنگ بیاورد. تجربهای خطیر، که شاید در سرتاسر تاریخ، تنها «موسیقی» از پس انجام آن برآمده است.
نوشته آلبوم پروتیوا، ساختۀ آسو کهزادی | «در جستوجوی مکان از دست رفته» اولین بار در مجله فرهنگی اورسی پدیدار شد.